مراسم نامگذاری و قربانی
سلام دختره شیرینم
عزیزه دلم هفتمین روزه به دنیا اومدنت واسم قشنگترین و به یاد موندنی ترین روزه عمرمه.
آخه هفت روزگی عروسکم باعید فطر و سومین سالگرد ازدواجمون یکی شد.
از خدا به خاطره این همه لطفی که بهمون داره ممنونم،نازنینم خداوند خیلی دوست داره که تموم لحظاتت رو با یه مناسبتی پیوند داده.
اولین روزی که فهمیدم باردارم تو ماه محرم بود،ماه سوم بارداریم
کربلایی شدی،مراسم سیسمونیت با میلادامام محمد باقرمصادف شد،وتولد شیرینت با 23 رمضان و شب قدر،هفت روزگیت و جشن نامگذاریت نیز با عید فرخنده فطر.
دلبندم قدرخودت روبدونو همیشه پاک ومعصوم بمان.
روز عید فطر( 93/5/7) بابامهدی و بابایی،گوسفندی رو واسه قربانی کردن بردن امامزاده اسماعیل،آخه مامان راحیل نذر کرده بودکه سالم و صالح به دنیا بیای و قربونیت رو اونجا انجام بدیم،خدارو شکر قربونی هم به خوبی تموم شدو یه بار دیگه تو گوشت اذان و اقامه گفتیم و اسم زیباتو زمزمه کردیم.
بانظره همه گوشت قربونی هم بابایی و دایی امین و بابا مهدی بردن بین فقرا تقسیم کردن
ان شالله که خدای مهربون قربونیمونو قبول کنه
خییییییییییییییییلی دوست داریم دختره خوشکلم
ببین بابایی چجور گوسفندرو گرفته تا تحویل قصابه بده
الاهی فدااااااات شم مامی
چقد ناز لالا کردی گلم