تولد یک سالگی شاه دختروووووو
دخترم یه ساله که تو اومدی
که منو به خنده مهمونم کنی
که غمو از دل من برونی و
مرهمم باشی و درمونم کنی
تو بهار عمر منی عزیز من
واسه پاییز دلم،تو چاره ای
شب و روزش دیگه فرقی نداره
تو تموم لحظه هام ستاره ای
وقتی بیرون میزنم از خونمون
تویی که همیشه دنبال منی
میرم و دلم کنارت میمونه
دخترم امید هر سال منی
دخترم الهی صد ساله بشی
منم و خدا و این یه خواهشم
که تو باشی پیش چشمام تا ابد
دخترم،عزیزمن
محیای من
تولدت مبارک
دختر شیرینم،از روزی که وجود نازنینت،آشیانه قلبمان را روشن کرد،یک سال گذشت.
یک سال بعداز 9 ماهی که در وجودم رشد میکردی،
حال یک سال است،که بی بهانه لبانم را میخندانی.
تو این یک سال بهترین ثانیه ها ولحظات زندگیمان را رقم زدی.
عروسک قشنگم،زبان و قلمم گویای وصف این یک سال لذت بخش نیست،چرا که فقط باید مادر باشی،تا حس کنی و بدانی آنچه را که در قلبم جاریست.....
فقط میتوانم بگویم، نفسم،وجودم،عشقم،تولدت مبارک.
سلام گلم
ببخش دختره نازم که اینقدر دیر وبلاگت و آپ کردم
آخه دوس داشتم هرچی خاطره و مهمونی و....تواین یک سال داشتی واست ثبتشون کنمو این شد که تولدت رو با 2 هفته تاخیر ثبت کردم مااااااااااادر...
شمام که هزاااااار ماشاالله اجازه نمیدی بیام دوره لب تاب،الانم ساعت 3 صبح که دارم واست مینویسم و شمام تو خواب ناز به سر میبری عشقم.
محیا خانوم جشن تولد یک سالگیت رو 28 تیر برگزار کردیم،چون هم تعطیلات عید فطر بودو مهموناراحت میتونستن بیان،هم اینکه بابامهدی باید میرفت سرکار،واسه همین تولدت رو 3 روز زودتر گرفتیم.از یک ماه قبل از تولدت،منو بابایی کلی ایده و برنامه ریزی داشتیم و تو تدارکات تولدت بودیم،چون عاااااشق شخصیت کارتنی هاج زنبور عسلی و کلا هر زنبوری که میبینی کلی ذوقش میکنی ،تصمیم گرفتیم که تولدتو با تم زنبوری برگزار کنیم،واسه همین بابامهدی خیلی زحمت طراحی و کارای تمت کشید و شبها تادیر وقت کارمیکرد، ولی عشق به شما دختره خوشکلم اجازه خستگیو نمیداد و انصافا همه چی عالی شد.کارت دعوتا رو چندشب زودتر بردیم و به مهمونا دادیم.شب قبل از جشنت،وقتی شما خواب بودی خونه رو تزیین کردیم،تا روز تولدت فقط به درست کردن خوراکی ها و کارای دیگمون اختصاص بدیم.الااااااهی فدات شم مامانی،صبح که از خواب بیدار شدی و چشمت به بادکنک و ریسه ها افتاد خوشحال شدی و میخندیدی و از اونجایی که اسم دایی امینم بلد شدی،مدام صداش میکردی و بهش بادکنکاو تزیینا رو نشون میدادی،آفرین به دختره باهوشم که دقیقا متوجه شد چه چیزایی به درو دیوارای خونه اضاف شده.
عزیزم کیک تولدت رو قرار بود به قنادی آنیل سفارش بدیم که چون تعطیل بود به قنادی ماه بانو سفارش دادیم که طرح کیکت اصلا اصلا اصلا شبیحه اون چیزی که ماسفارش دادیم نبودو کلا از طرح و ظاهر کیکت خوشم نیومد ولی از حق نگذریم طعمش عالی بود و از خامه هم خیلی کم استفاده کرده بود.لباس زنبوریتم که مامان زحمت خریدشو کشیده بود و وقتی دیدمش خیلی خوشم اومد.
صبح روز جشنت هر کسی یه کاریو انجام میداد،مامان که زحمت درست کردن تموم غذاهارو کشید،بابا مهدیم هم تزیین خوراکی ها و غذاها،باباییم که ناظر خرید بود بنده خدا،دایی امینم کارای موزیک و آهنگ تولدت،منم میزو تزیین کردمو کلا حواسم به شما بود که شیطنت نکنی و این خودش بزرگترین کمک بود
خداروشکرهمه کارا ساعت 4 عصر تموم شد و مهمونی از ساعت 6 شروع میشد.کم کم مهمونا اومدن و بابا مهدیم ساعت 7 کیک تولدت رو آوردو با اومدن کیکت جشن تولد دخملم رسما شروع شد،شمام که عاشق برف شادی و فشفشه و شمع فوت کردنی خوشحال شدی و میخندیدی،ولی حیف که اجازه ندادی باله هاتو واست نصب کنمو ازاون مهمتر یه عکس درست و درمونی با کیکت نداری متاسفانه...
فکر کنم مطلبم طولانی شد بریم سراغ عکسا....
عکس در ادامه مطلب.....
کارت دعوت ها
خوش آمدید
ساعت تولد عروسکم
برگه یادگاری
تاپر تزیین خوراکی ها
ریسه اولین لباس و کفش نازگلم
تزیینات تولد
لباس زنبوری محیا خانوم
جلو لباس
پشت لباس
میز شام
فینگرفود
کیک تولد دخملی
تنها عکس 2نفرمون
اینم چندتا عکس از زنبور کوچولو
هدیه مامان و بابا جون به دخملی
هدیه من و بابا مهدی به شاه دخترمون
2 عدد دستبند خوشکل
هدیه های وروجک جونم
دایی امینم یه کارت بانک بهتون هدیه داد و بقیه کادوها هم نقدی بودن که همینجا بازم ازهمشون تشکر میکنم.....
مبارکت باشه خوشکلم
امید وارم از دیدن عکسها لذت برده باشین...