دخملی و نوروز 1394
سلاااااام سلاااااام صدتا سلام
نوروز امسال حال و هوای خاصی داشتیم،آخه خدا به جمع خانوادمون یه فرشته کوچولو اضاف کرده بود.
نیمه دوم اسفندماه شروع کردیم به خونه تکونی،شمام کلی کمکمون دادی البته نه رو به پیشرفتا،پسرفت منظورمه،بمااااااااااند که چقدر شیطنت کردی.....
آخر مجبور شدم ببرمت خونه عموحسین اینا بلکه حداقل کارامونو زود تموم کنیم،خداروشکر با همکاری بابا خونه هم کاملا تمیز کردیم وروز 26 ساکمون و بستیم واسه شیراز وخونه مامان اینا تا تعطیلاتمونو اونجا بگذرونیم.مامانم واست سبزه سبز کرده بودو یه کوزه سفالی خیلی خوشکل که عکستم روش بودو کار همکارای مهد مامان بود و من بیشترازشما ذوق کردم بهت هدیه داد،واما لحظه سال تحویل که خواب موندی ولی صبح که عروسکم چشمای نازشو باز کرد همه بهش تبریک گفتنو کلی هم بهت عیدی دادن،منو بابامهدیم به خاطره اولین عید نوروزت واست النگو گرفتیم که خیلی دوسشون داشتی و فکر میکردی خوارکین و گازشون میدادی نازدونه